رادینرادین، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره

صحبت های من با فسقلیم

تاخیر نامه

سلام به دوستای گل وبلاگیم که از دست این مامانی و بابایی پرمشغله خیلی وقت بود ازشون بی خبر بودم. هی می گم پدر من، مادر من، پاشید یه خبری از دوستام بگیرید یه خبریم از من بهشون بدید هرچی باشه رفقای من هستن، نگرانم می شن و...انگار که نه انگار.دیگه از وقتی هم که مامان جون و بابا جون از ایران اومدن که دیگه کلا سلب مسئولیت کردن و بی خیال من شدن.من برا خودم صبحا بیدار می شم می رم پیش مامان جون و بابا جون صبحونه می خورم، بازی می کنم و کلی شیرین کاری می کنم.بیرون رفتنامم که همش شده با مامان جون و بابا جون.کلا یه جورایی دارم فکر می کنم که بد نیست بی خیال این مامان و بابای پر مشغله بشم و با مامان جون اینا پاشم برم ایران.پاسپورت و هویت مستقل هم که دارم...
30 تير 1391
1